«اسدالله جعفری» در جمع جوانان عضو تشکل اظهار دارد:
به نظر من هرگاه بحث از مدرنیته و گرایش به آن به میان میآید، خود به خود از طرف دیگر بحث در مورد سنت و ریشه های آن در مدرنیته و تجدد مطرح میشود. شکی نیست که امروز موضوع مدرنیته در ایران سرو صدای زیادی ایجاد کرده است و بسیاری را به تفکر وتدبر در مورد فلسفه و زوایای مختلف این پدیده به خود وا داشته است.
وی افزود: اگر مقداری واقعیتر حرف بزنیم باید چنین گفت که هر چند ورود مدرنیته از جانب غرب به ایران اسلامی غیر منتظره نبوده است اما شکوفایی و تاثیر گذاری آن در جامعه ی اسلامی از رشد آن چنانی برخوردار نشده است زیرا بنیادهای فلسفی مدرنیته با بنیادهای آسمانی و وحیانی اسلام پیوند بدون التزام پیدا نمیکند وهمچنین از سویی فرهنگ اسلامی با تغییرات غیرمنطقی که ذهن مسلمانان را دچار کاهندگی و کاهش فکری و اعتقادی کند، نمیتواند رابطهی خوبی داشته باشد.
وی ادامه داد: هر چند مدرنیتهگرایی خود به خود انسان امروزی را دچار بحرانهای ذهنی و فکری گوناگون ناشی از گرایش به مدرنیته کرده است و دلیل محکمی وجود ندارد که در مورد ارزش های اعتقادی بیانیه صادر کنیم و بگوییم که ارزشهای دینی و عقیدتی سوژههایی هستند که کارکرد خود را از دست داده اند و اکنون باید جای آنها را با سوژههای دیگری پر کرد. بنابراین راه چاره در این میان این است که راه چگونه مدیریت کردن این فضای پیش آمده در عرصهی زندگی صنعتی امروز را بیابیم.
وی در خصوص شیوه مناسب برخورد با چالش سنت و مدرنیته خاطر نشان کرد: برای مدیریت کردن این عرصه پرچالش پیشرو، باید همواره به امواج صوتی وتصویری بناگوشمان که بسیار حیرتانگیز است بیتوجه نباشیم و با برنامه ریزی دقیق باید کاری کنیم که میان مدرنیته و سنت پیوندی منطقی برقرار کنیم.
ایشان در ادامه گفت: یعنی بتوانیم که هم از مدرنیته، متناسب با زمان خویش بهرهگیری کنیم و هم قادر باشیم که نکات متعارض با اصول و آرمانهای فرهنگ دینی را که در بعضی از تئوریها و مبانی آن نهفته است مورد بررسی قرار دهیم و پس از نقد و نظر فراوان در صورتی که منجر به نفی بخشی از گنجینهی غنی فرهنگ دینی شود، باید به هر طریق ممکن برای برون رفت از آن اقدام کرد.
وی در جواب این سوال که اگر نتوانیم جریان مدرنیته را خوب مدیریت کنیم چه اتفاقی میافتد؟
گفت: بدون شک دچار مشکلات سنگینی خواهیم شد. اگر بحران مدرنیته را نتوانیم مناسب مدیریت کنیم، مشکلات زیادی برای جوانان و خانوادههای ما به وجود می آید. به عنوان مثال: افزایش تحریکهای جنسی، سردر گمیهای فکری و اعتقادی، چالشهای رفتاری در عرصهی زندگی اجتماعی، بحران هویت فردی در افراد، گم کردن معنای زندگی، افسردگی و عدم توانایی مقابله با مشکلات و چندین مورد دیگر.
جعفری با بیان اینکه در میان طوفان مدرنیته، اولین چیزی که در جوانان مورد هجوم قرار می گیرد این است که آنان به هر طریق ممکن زمانشناسی و بصیرت سیاسی و دینی خود را از دست بدهند و علاوه برآن آنان را به نوعی نظمگریزی اجتماعی و همچنین بیرغبتی نسبت به کتب دینی وادار نکنند ادامه داد: در این سالهایی که مدرنیته مراحل اوج خود را سپری میکند، یکی از مهمترین جریانهای پیش روی جوانان جامعهی اسلامی ایران، برخورد ناهمگون سنت و تجدد یعنی ورود شتابزدهی تجدد از یک طرف و روند طبیعی حرکت جریان سنتی در جامعه از طرف دیگر نوعی تعارض را در ذهن ایجاد میکند.
در ادامه اظهار داشت: چیزی که در رابطه با هویت فردی و یا ملی باید به آن اشاره کرد این است که ما باید بدانیم هویت اصلی یعنی شخصیت یک فرد، قوم و یا یک ملت که مطابق با زمان خود بتواند خود را با توجه به اصالت هایش سالم نگه دارد و به طور کلی هویت یعنی این که با حفظ شخصیت، با زمانه همراه شویم. بنابراین اگر بخواهیم خودمان را به زور با زمانه هماهنگ کنیم و بخواهیم به زور دگرگون شویم بدون شک دچار بحران هویت میشویم و در واقع اگر هویت تازهای هم کسب کنیم، هویتی کذایی و کم قدر است.
جعفری در جواب این سوال که چگونه باید جوانان را از بحران هویت دور نگه داشت؟
گفت: به نظر می رسد که یکی از مهم ترین راهکار، معرفی هرچه بیشتر بنیانهای تاریخی و فرهنگی ایران به عنوان یک کشور بزرگ در جهان است، زیرا رویکرد تاریخی ایران، همواره یکی از مؤلفههایی است که توانسته بارها آن را در مقابل هجمه های دشمن هم از نظر نظامی و هم فرهنگی حفظ کند. پس هرگاه جوانان ما پیبردند که کشورشان چقدر ریشه های تاریخی بلند و با سابقه دارد بدون شک به این تاریخ و این اصالت افتخار میکنند و میپذیرند که هویت ایران در واقع هویت هر ایرانی نیز هست پس میتوان گفت که از بین بردن هویت فردی و ملی در کشورمان یکی از اهداف و چالشهای دوره مدرنیته است.